include("pappie.php") ?>
Blossom Goodchild, September 19, 2013
بلاسم گودچایلد ، ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
سلام رفقای کوچولوی فرازمینی من! فکر می کنم امروز می توانید از من انرژی بگیرید ، چونکه احساس می کنم در چند روز اخیر خیلی قوی تر شده ام. حال خیلی خوبی دارم! آخیش! به این فکر می کردم که شاید امکان داشته باشد در باره تغییر صحبت کنیم. زیرا گاهی وقتها یک نفر هر قدر هم که سخت تلاش می کند ، قادر به ایجاد آن «تغییر» نیست و احساس می کند که در وضعیت ناراحت کننده ای گیر افتاده است ... در یک حالت « معنای همه اینها چیست؟» ... و بعد یک روز صبح از خواب بیدار می شود و کاملا معلوم است که آن تغییر اتفاق افتاده است. شخصیت و منش او درخشانتر می شود ، در حالیکه در عرض یک شب چیز خاصی عوض نشده است. اما بوضوح اتفاقی افتاده است. به «فضای ما» خوش آمدی! ای کاش می شد! اما این کار شدنی است. « فضای ما» تنها یک وضعیت ذهنی است ... یک «فضای ذهنی» که می تواند خیلی کم ،توجه ما را ازهدفمان که دادن عشق است ، منحرف کند. می گویید «خیلی کم» ... اما من فکر می کردم «هیچ چیز» نمی تواند حواس شما را پرت کند. باید بگوییم که هنوزهم گاهی ، رفتار انسانها می تواند عمیقا ما را دچار شوک کند. من هم در این مورد با شما موافقم. می دانید ، ما که این پایین هستیم ... بیشتر شوکه می شویم و سرکوب می شویم و افسرده می شویم ... و من شخصا هنوز نفهمیده ام که چطور می توان در ارتعاش عشق باقی ماند، با آنکه می دانم در آن هستم ... و اینکه همه ما درآن هستیم. این کار برای شما در آنجایی که قرار دارید آسانتر است؟ باید بگوییم که ... نه به این دلیل که ما در یک « جایی» هستیم ... بلکه به این دلیل که ... ما ، در «هیچ جایی»نیستیم. بیشتر به دلیل آنکه در«هستی» خودمان حضور داریم. زیرا عزیزان ... اصل، فقط همان است. هیچ جای دیگری واقعی تر از«وجود خودتان» نیست. اگر به فرض به اندازه کافی از این امتیاز برخوردار بودم که به من پیشنهاد شود از محل سکونت شما دیداری داشته باشم ... آنجا کجا می توانست باشد؟ سوال خیلی جالبی است. زیرا ما همه جا هستیم .انرژی ما همه جا هست. منظورتان این است که چون ... «همه ما انرژی هستیم/همه ما یکی هستیم» ، پس ما همه جاهستیم؟ تا حدی همین طور است... طبیعتا ... هرکسی آمده است تا این را بداند. اما در حقیقت ما در نظر داریم در این باره دروقت دیگری صحبت کنیم ... باید بگوییم که ... از یک دیدگاه آگاهانه تر. شما همیشه با ما دیدارمی کنید. ما با شما دیدار می کنیم ... با بسیاری از شما. چرا نباید بتوانیم آن را به یاد بیاوریم؟ به دلیل چگالی واقعیت (غیر واقعی) فعلی سیاره شما. ما « پیش بینی » می کنیم که وقتی لحظه «حقیقت» برایتان فرا برسد ... تمام این دیدارها ... تمام این آشنایی ها یادتان می آید. بنابراین ما در« هیچ کجا» شما را ملاقات می کینم ... و نه مثلا در یک کشتی فضایی نورانی . اگر قرار باشد به طور خاص با «ما» دیداری انجام شود ... شاید برای « ایجاد تفاهم»، خودمان را در یک کشتی فضایی نشان بدهیم ... تا به این ترتیب ... آن را به شکلی از «واقعیت» برای ادراک شما در بیاوریم. حال آنکه یک گفتگوی آگاهانه با ما خیلی به سادگی انجام می شود ... زیرا ما «در حقیقت» نوریم و بنابراین فقط «هستیم» .از سوی دیگر ... اینکه از شما دعوت شود بر روی یکی از سفینه های فدراسیون سوارشوید ، می تواند یک «واقعیت متفاوت» باشد تا شما نوع بشر ، آن را یک کشتی فضایی واقعی بدانید. زیرا بدون تردید تعداد بسیارزیادی... از انواع متفاوت آنها وجود دارند ، شامل گونه های متفاوت از بسیاری از سیاره های متفاوت. می توانیم تا آنجا پیش برویم که بگوییم بعضی از کشتی های فضایی ما به دلیل عظیم بودنشان واقعا در اندازه یک سیاره هستند. چه کسی می تواند بگوید ... که سیاره شما در واقع یک سفینه بزرگ نیست که عده زیادی روی آن زندگی می کنند؟ می شود با جزئیات بیشتری توضیح بدهید؟ آیا این به طور یقین بستگی به نوع دیدگاه ندارد؟ آیا در باره آنچه برای باور کردن انتخاب می شود ، نیست؟ ما می توانیم بگوییم که سیاره شما یک کشتی فضایی است. ما می توانیم بگوییم زمین – مادر یک موجود زنده است. ما می توانیم بگوییم سفینه هایی که امر انتقال را دریک حوزه کهکشانی انجام می دهند « نورزنده» هستند.زیرا ما می گوییم «هرآنچه زنده است، نور است و البته هرآنچه نور است، زندگی است.»به همین طریق ... می توانیم بگوییم که «هر آنچه عشق است ، خداست و هر آنچه خداست ، عشق است» ... آنها یکی و همانند هستند. پس شما می گویید که ... اگر سفینه هایتان نور/زندگی هستند ... بنابراین برای رفتن به « اینجا و آنجا» برنامه ریزی نشده اند .... منظورم این است که آنها حرکت می کنند؟ یک کمی پیچیده تر از اینهاست! در عین حال خیلی ساده است ... در جایگاه ما و البته به خاطر نوع سفینه های مسافرتی ما. باید بگوییم که ما با افکارمان ... به آنها برنامه می دهیم. در « وسایل نقلیه» خیلی پیشرفته تر تنها همین کافی است. به یک معنا ... کشتی نور و موجودات نورانی درون آن ... بخشی از همان فکر می شوند. بازهم ... کلمه ها ناتوان هستند. می توانیم ادامه بدهیم؟ چون این موضوع برای من و مطمئنم برای خیلی ها جالب است. آیا فکر را یک «کاپیتان» می کند؟ من همیشه احساس می کردم و احساس می کنم که «فدراسیون نور» یک آگاهی است ... و نه افراد؟ اینجاست که بیان آن با واژه های بشری بسیار دشوار می شود. بله ، آگاهی هستیم . اما ... شما دارید یک جمعیت مورچه وار را نشانم می دهید ... ... سعی می کنیم توضیح بدهیم ... هر چند که نمی تواند توضیح کاملی باشد. تعداد بسیار زیادی از ما وجود دارند... نورهای بسیار ... که با هم« بسر می برند» و با این حال «می توانند» اگر لازم باشد ... فرد باشند. این مثالها می توانند در باره « شورا» باشند ... برای « شادی» ... برای « یپام رسانهای فردی مورد نیاز». آه ، عزیز ... چقدر توضیح دادنش با شرایط ما سخت است! خب ... فقط یک پیشنهاد ... شما به من «نشان بدهید» و من بر می گردم و آن را با کلمه های خودم توضیح می دهم! و باید بگوییم که این کار از نظر فیزیکی تو را داغون می کند. و اگر آن را به روش غیر فیزیکی انجام دهیم ... «تو» هم نمی توانی آن را در قالب واژه ها قرار بدهی . امتحان کنید! البته می فهمم اگر این کار شدنی بود ، انجام می شد ... درک می کنم. خب ، برگردیم به «مسافرت». برای این کار ، ما «دنده را عوض می کنیم» تا کمی پایین تر بیایم ... در اینجا گفتن « ما » خیلی درست نیست ...زیرا این کار « فراتر» از آن است که بتوانیم آن را با واژه ها بیان کنیم. وقتی می گوییم « حرکت به پایین » از نظر« جاذبه ارتعاشی» می گوییم ... و شاید ساده تر باشد که بگوییم « سفر» با سفینه هایمان در یک ارتعاش متفاوت صورت می گیرد. وقتی می گویید متفاوت ... منظورتان پایین تر است؟ نه ، لزوما منظورمان آن نیست ... اما در این مورد ... بله. بنابراین می توانم اینطور توضیح بدهم که ... می دانم ارتعاشات بسیار بسیار زیادی وجود دارد ... و نیز ارتعاشات بسیاری در همان ارتعاش وجود دارد ... درون یک ارتعاش ... درست گفتم؟ درست گفتی ... حق با توست. زیرا برای مثال اگرارتعاش تو B باشد ، درون ارتعاش B ارتعاشات A تا Z وجود دارد که 26 نوع مختلف از همان انرژی است ... و درون هریک از آنهاهم همینطور ... درارتعاش C از B هم ...می تواند 26 سطح از ارتعاش C وجود داشته باشد که همگی از ارتعاش B منشا می گیرند. همین نکته می تواند دلیل ادامه پیدا کردن این گفتگو با من باشد؟ زیرا تو معنایش را گرفتی . اینطور نیست؟ بله. خیلی عجیب است ... همینطور است! اما ... داشتیم روی زمین در باره چی حرف می زدیم؟ من حسابی گیج شدم!! بگذار مساعدت کنیم و به یادت بیاوریم. ما در باره سفینه هایی حرف می زدیم که به ارتعاش پایین تری می آیند ...نسبت به ارتعاش ما... اگر لازم باشد ... اما باید اضافه کنیم که ... باید اضافه کنید که ... چیزی که می خواهیم بگوییم بازهم از یک ارتعاش بالاتر است ... اما نه به اندازه ای که موجودات ما در آن «بسر می برند». من چه ام شده؟ شاید امروز صبح چیزی توی صبحانه ام ریخته اند؟ خواهش می کنم ادامه بدهید ... خب ... سفینه های مسافرتی بالاتر با سرعت و انرژی نور حرکت می کنند. در برخی از سطوح حرکت، موجودات داخل آن نیز به ارتعاش/سرعت نور تغییر حالت داده و همگی به صورت «یک» انرژی واحد حمل می شوند. این بستگی زیادی به علت سفر و دوری مقصد دارد. البته گاهی هم کسی در «وضعیت سفر» قرار می گیرد. سالها پیش ، در دیدارم با «ابرسفید» عده ای به دیدن ما می آمدند که اسمشان را گذاشته بودیم « دوستان». آنها به ما گفتند که از سیاره ای «سرخ» می آیند و کریستال سرخ غول آسایی را در زمین آنجا به ما نشان دادند که مثل «قلب تپنده» ضربان داشت تا زندگی را برقرار نگه دارد. آنها همچنین گفتند منبع سوخت سفینه شان به طور خاص از یک کریستال عظیم تامین می شود. آن را نشانم دادند که مثل یک ستون وسیع در مرکز آنجا قرار داشت ... و در تمام سطوح آن سفینه نفوذ می کرد. تردیدی نیست که نیروی محرکه زیادی در انرژی برخی از کریستالهای خاص وجود دارد. به طور طبیعی ما کاری می کنیم که شما زمینی ها انجام نمی دهید ... ما سوخت خود را از همان منبعی که شما در سیاره خودتان دارید تامین می کنیم ... البته این توضیح خیلی ساده یک روش است. کریستالهای موجود در این سفینه ها مورد احترام و مقدس هستند. زیرا منبع انرژی والای آنها « ذات طبیعت»است. آنها از هرگونه « قطع ارتباط» محافظت می شوند. قطع ارتباط با چه چیزی یا چه کسی؟ باز هم ... مشکل با کلمه ها ... قطع ارتباط با « انرژی مبدا»، با خود « انرژی» . آنها برای مورد استفاده قرار گرفتن باید مرتبا تمیز شوند. کریستالها نقش بزرگی در سفینه ها «بازی» می کنند ... در واقع در بسیاری از سیاره ها ... غم انگیز است که در دنیای شما آنها را «دست کم» می گیرند. دارید با کلمه ها بازی می کنید ؟ (اشاره به معنای دوگانهundermined وplay دراینجا) درست است ... اما جای بحث هم دارد. در عمق دره هایتان ... در عمق اقیانوس هایتان ، کریستالهایی باقی مانده اند که هنوز هم به شما خدمت می کنند. اما اگر پیدا شوند و مورد استفاده نادرست قرار بگیرند ، تخریبهای زیادی برای سیاره تان به بار می آورند. همانطور که حرف می زنید من احساس شما را دریافت می کنم ... و این کریستالها برنامه ریزی شده اند. حدس می زنم این فکر از جانب شما بود؟ درست است ... در چنین زمانی ... این « گنجینه ها» باید دوباره فعال شوند ... زیرا بسیاری از آنها به عمد ، در وضعیت عمیقا غیر فعال قرار گرفته اند. اگر فعال شوند چه می شود؟ خیلی از چیزها بهبود پیدا می کند ... به خاطر انرژی ای که بار دیگر با تپش خود به انرژی زمین منتقل می کنند. آه ! دارم گریه می کنم! این به خاطر احساسی است که به تو منتقل می کنیم. جزء بسیار اندکی از آن ... اگر از آن زیاد بدهیم ... باید بگوییم که... منفجر می شوی. اما درزمانی که به شما «وعده» می دهیم ... زمانی که « دنیای نو» برایتان مرئی و محسوس می شود ... کریستالهایی با این اندازه، با این زیبایی و عملکرد ... همراه با بسیاری از جزئیات دیگری که هنوز پنهان مانده اند ... برایتان تعالی عظیمی را بهمراه می آورند که آرزویش را دارید . یک کمی شبیه قصه های پریان است. و ... مگرهمه قصه های پریان پایان خوشی ندارند؟ درست است! آماده رفتن ... یکبار دیگر ... دقیقا سروقت... گاهی مرا به حیرت می اندازید ... آخر شما که زمان ندارید. من امروز واقعا از این گفتگو لذت بردم ... یکدنیا تشکر! این ما هستیم که بیشتر خوشحال می شویم. در این مورد با شما موافق نیستم و شاید خیلی های دیگر. دوستتان دارم! آخرش هم در باره «تغییر» حرف نزدیم ...اما همانطور که قبلا گفتم ... « تغییر اتفاق می افتد.»اگر از خواندن مطالب خردمندانه و احساس کردن انرژی« فدراسیون نور» لذت می برید... مطمئن هستم که دیدن و شنیدن حرفهایشان از طریق جسم من نیزدر یک ویدیوی آنلاین (یکشنبه 18 آگوست 2013) برایتان بسیار لذتبخش خواهد بود. برای اطلاعات بیشتر به این وب سایت مراجعه نمایید: Website: Blossom Goodchild لطفا نظرات و پیشنهادات خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید include("voetnoot.php") ?> |